کد خبر : 1204
تاریخ انتشار : یکشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۳:۴۱

دغدغه‌های افراد ترنس و رنج ناشناخته بودن

« من روزهای زیادی را مثل شما درس خواندم و توانستم با یک رتبه خوب در دانشگاه پذیرفته شوم. داشتم مسیر و رشته مورد علاقه‌ام را طی می‌کردم که بخاطر مسئله ترنس جندر بودن مجبور شدم از شغل، درس و کاری که به آن علاقه دارم دست بکشم و انصراف بدهم.
 رنج من به عنوان یک ترنس شاید رنج تمام افراد جامعه نباشد، اما قطعا رنج جامعه ترنس‌ها است. رنج نادیده گرفته شدن و ناشناخته بودن که اگر من برای جامعه شناخته شده بودم یا حداقل شناخت درستی نسبت به من داشتند، این‌گونه با ما رفتار نمی‌شد.
 اگر در معرفی من عبارت اختلال یا بیماری ترنس جندر را عنوان نمی‌کردند، همانطور که سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده ترنس جندر یک هویت و بیماری نیست؛ من الان شاغل بودم و مجبور نبودم برای تمام آدم‌های داخل مترو، آدم‌هایی که در خیابان با من برخورد می‌کنند، خودم را از ابتدا توضیح بدهم؛ برای آدم‌هایی که صرفا آدم‌های بدی نیستند، بلکه فقط نمی‌دانند.
 شاید اگر هویت و مشکل ما شناخته شده بود، مثل تمام انسان‌هایی که خدا از روح خودش در آنها دمیده، من نیز برای توصیف خودم، روحم و جسمم و اصلاح خطاها و برداشت‌های مردم در این مسیر طولانی نبودم. شاید اگر روح چیزها مثل جسم قابل نشان دادن بود من نیز می‌توانستم روحم را به دیگران  نشان دهم و لازم نبود یک مسیر طولانی و ملال‌آور را برای گرفتن حق و مجوز ترنس بودنم از زندگی به روانشناس‌ها و روانپزشک‌های متعددی بدهکار باشم. کسانی که بعضا در این مسیر من را انکار کردند و سنگ جلوی پای من انداختند کاش این رنج را می‌شناختند و راه را برای ما هموارتر می‌کردند».
آنچه خواندید حرفهای متین، یک مرد ترنس است که جنسیت انتسابی زمان تولد او زن بوده است ولی خود را مرد هویت‌یابی می‌کند و انچه در ادامه می‌خوانید صحبت‌های الساست؛ فردی که در زمان تولد با اندام مردانه متولد شده‌ ولی در جامعه به عنوان یک زن شناخته می‌شود.
«من هم مثل بقیه ترنس‌ها مشکلات زیادی دارم که شدت صدمات روحی روانی که تاکنون تجربه کرده‌ام را نمی‌توانم بیان کنم. یکی از مشکلات و دغدغه ترنس‌ها در جامعه ما عدم آگاهی مردم حتی در بخش‌های دولتی است. کاش طی بخشنامه‌هایی به ادارات و مراکز دولتی اعلام می‌شد که اگر افراد ترنس به هردلیلی به این اماکن مراجعه کردند به صورتی با آنها برخورد شود که باعث جلب توجه عموم نشود که این جلب توجه و بازخورد اطرافیان پیامدهای خیلی منفی‌ای دارد و یکی از صدمات روحی است که فرد ترنس با آن مواجه می‌شود؛ مثلا یک مورد که خود من با آن همیشه مشکل دارم، مسئله مسافرت است. یک ترنس زمانی که بخواهد با هروسیله‌ای، چه به صورت زمینی، هوایی و…  بخواهد مسافرت کند از قبل ورود به آن مکان اضطراب و نگرانی به سراغش می‌آید و تا رسیدن به مرحله سوارشدن و رسیدن به مقصد این حالت در او وجود دارد.
من اگر با پوشش پسرانه بروم یک نوع دردسر دارم و کلی توجه به سمت من جلب می‌شود و اگر با پوشش دخترانه بروم، موقع ارائه مدرک شناسایی وقتی بفهمند ترنس هستم، بازرسی و رفتارها به گونه‌ای می‌شود که گویی با یک فرد خلافکار روبه‌رو هستند و باز تمام حواس‌ها به سمت من جلب می‌شود و تازه بعد از عبور از این مرحله با تمام توضیحات و مشکلات، تا پایان سفر باید نگاه‌ها و حرف‌های بد را تحمل کنم و بیان این مسئله واقعا سخت است. کاش تغییر مدرک شناسایی منوط به تغییر جنسیت نبود تا حداقل یکی از مشکلات قبل از عمل حل می‌شد.
یکی دیگر از مشکلات ما مراحل و هزینه‌هایی هست که برای گرفتن مراحل تطبیق جنسیت باید طی کنیم. بی‌شک به دلیل مسائل جامعه خیلی از ترنس‌ها جدای از ترک تحصیل حتی نمی‌توانند کار کنند و با این شرایط باید هزینه‌های هورمون‌درمانی و یک سال حضور در مراکز روانپزشکی را نیز پرداخت کنند؛ هزینه‌هایی که یک شخص برای نزدیک شدن به هویتی که خود را با آن می‌شناسد و آنگونه هویت‌یابی و تعریف می‌کند، باید بپردازد؛ بنابراین فرد مجبور به انجام عمل‌های زیبایی است تا شاید با این کار رضایت و خوشحالی برای خود ایجاد کند تا امیدی بین همه ناامیدی‌‎های موجود برای خود فراهم کند؛ یعنی در جامعه مجبور به کاری می‌شوی که اگر شرایط جامعه طور دیگری بود نیاز به انجامش نداشتیم.
حضور در جامعه و بین مردم بودن یکی دیگر از دغدغه‌های افراد ترنس است که صدمات روحی شدیدی را برایشان به همراه دارد و اکثرا شخص را منزوی و گوشه گیر می‌کند و ما را در یک افسردگی با عمق زیاد فرو می‌برد و متاسفانه باعث شده از ادامه زندگی ناامید شویم. دغدغه برخورد مردم و تحقیرها و توهین‌هایی که در خیابان‌ها و فضای عمومی به ما می‌شود، فشار روحی ما را صدبرابر می‌کند. از صبح تا شب باید نگران برخورد و عکس‌العمل خانواده، فامیل و جامعه باشیم.
به هر دری می‌زنیم که فقط بگوییم ما انسان هستیم و حق زیستن داریم. ای کاش مردم اگر نمی‌خواهند درک کنند حدالاقل با حرف‌های بد، توهین و تحقیرها حق زندگی و خندیدن را از افراد ترنس نگیرند. کاش شرایط و اطلاع‌رسانی به گونه‌ای بود که مردم، ترنس‌ها را به عنوان یک انسان عادی می‌شناختند و با آنها مانند یک فرد عادی رفتار می‌کردند. به امید روزی که این ای‌کاش‌ها یک قدم به و اقعیت نزدیکتر شود و به هر انسانی با هر هویت و جنسیتی احترام بگذاریم».
ترنس بودن بیماری نیست
در ادامه با زهرا طاهریان، کارشناس ارشد مشاوره خانواده و عضو انجمن جهانی سلامت ترنس جندر در خصوص افراد ترنس گفت‌وگو کرده‌ایم. وی درمورد هویت جنسیتی اظهار کرد: هویت جنسیتی حالتی روانشناختی از احساس درونی شخص است که خود را زن یا مرد تعریف می‌کند و نقش جنسیتی مساوی با جنس بیولوژیکی خود را مطابق با هنجارها و انتظارات جامعه از یک جنس معین که زنانه و مردانه است، ایفا می‌کند، اما افراد ترنس از نظر روانشناختی  خود را متفاوت با جنس بیولوژیکی خود هویت‌یابی می‌کنند؛ به طور مثال کسی که با جنسیت بیولوژیکی زنانه به دنیا آمده است، اما از نظر روانشناختی خود را مرد هویت‌یابی می‌کند و خواهان تطبیق بدن خود با جسم مردانه است. یکی از ویژگی‌های بارز افراد ترنس نارضایتی آن‌ها از جنس بیولوژیکی خود و عدم پذیرش جنسیت منتسب به بدن خود است.
این مشاور دانشگاه فردوسی مشهد در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا مشکل افراد ترنس ژنتیکی است یا روانی، گفت: نگاه غالب در جامعه درمورد افراد ترنس این است که این افراد را بیمار تلقی می‌کنند و این کلمه تداعی‌کننده یک اختلال بیولوژیکی است، درصورتی که مسئله ترنس‌ها یک نوع بیماری و اختلال خاص نیست، هرچند در جامعه به اشتباه این‌طور برداشت می‌شود که افراد ترنس  بیمار هستند، اما افراد ترنس نبایستی اینگونه به جامعه معرفی شوند.
وی افزود: مسئله ترنس‌ها می‌تواند ژنتیکی یا روانشناختی باشد، اما گاهی ویژگی و صفات آنها فراتر از مسائل پزشکی و بیولوژیکی است. گاهی افراد به دلیل ساختار بیولوژیکی و هورمون‌ها، ویژگی و شرایطی متفاوتی با جنسیت خود را تجربه می‌کنند، اما گاهی نیز مسئله ترنس‌ها روانشناختی یا اجتماعی است. افراد در طول دوره رشد خود را هویت‌یابی و در نقش‌های مختلف شناسایی می‌کنند و این شناسایی هویت جنسیتی خود را از پدر، مادر یا حتی جامعه و در ارتباط با سایرین دریافت می‌کنند. مهم این است که بدانیم صرفا نمی‌توان این مسئله را به علت بیولوژیکی یا ژنتیکی نسبت بدهیم.
طاهریان در خصوص فاکتورهای زیستی-رشدی نارضایتی جنسیتی گفت: بعضی پژوهش‌ها حاکی از این است که ترنس سکشوال یک وضعیت رشد نورونی مغز است. تمایز جنسی مغز با تاثیرات هورمون‌هایی از جمله آندروژن‌ها در دوره‌های بحرانی رشد جنینی تولد و رشد بعد از تولد مرتبط دانسته شده است. دسته دیگری از مطالعات  ژن‌های پراکنده‌ای مرتبط با این تشخیص را در زنان و مردان یافته‌اند که به طور قطعی اثبات نشده است. یافته‌های اخیر ترکیب ژن‌های گیرنده استروژن و اندروژن را در ایجاد آن موثر دانسته‌اند که این یافته نیز به تحقیقات بیشتری نیاز دارد. همچنین مطالعات زیادی ساختمان و عملکرد غیر معمول مغز را در این افراد نشان داده‌اند.
وی افزود: ما انسان‌ها همواره در روال رشد و خوداگاهی به دنبال شناسایی خود هستیم و ممکن است در هر سنی به این آگاهی برسیم که ویژگی‌های روانی ما چیست و خودآگاهی ما افزایش یابد و خود را بهتر بشناسیم و متوجه شویم چه نقش و شخصیتی می‌تواند مناسب با روحیات، خلق و خو و برداشت‌های ذهنی ما باشد؛ زیرا ما در طول روال رشد خود  طبق انتظارات جامعه و والدین رفتار می‌کنیم و ممکن است خود واقعی ما نباشد. زمانی که رفته‌رفته بزرگتر می‌شویم و به سمت استقلال  حرکت می‌کنیم، خود را کشف می‌کنیم و متوجه می‌شویم که چه کسی هستیم  و نقش خود را هویت‌یابی می‌کنیم.
این روان‌درمانگر افراد ترنس ضمن بیان اینکه افراد بایستی همان چیزی باشند که از درون آن را تجربه و خود را هویت‌یابی می‌کنند، گفت: افراد ترنس ممکن است گاهی احساس کنند که به هیچ جنسیتی تعلق ندارند و نیاز به فرصت بیشتری دارند تا خود را کشف کنند. تمام ما آدم‌ها  نیاز داریم تا این فرصت را در اختیار داشته باشیم تا خودمان را بهتر شناسایی کنیم و بیشتر بشناسیم.
وی افزود: گاهی مواقع افرادی که خود را ترنس هویت‌یابی می‌کنند، ممکن است از نظر پزشکی یا بیولوژیکی ویژگی‌های منتسب به جنس متفاوت از بدن خود را نداشته باشند، اما خود را متفاوت از جنسیتی که دارند هویت‌یابی کنند و نمی‌توان گفت چون این فرد از نظر بیولوژیکی مشکلی ندارد پس ترنس نیز نیست. گاهی نوع دوره رشد فرد از کودکی تا بزرگسالی اثرگذار است.
طاهریان با بیان اینکه در روند رشد نقش مادر و پدر بسیار پررنگ است، گفت: گاهی ارتباط پدر و مادر با یکدیگر و حتی رفتاری که در منزل از خود نشان می‌دهند، بسیار در این زمینه تاثیرگذار است؛ مثلا ممکن است مادر در کودکی به فرزند دخترش بگوید که کاش تو پسر بودی یا من همیشه دوست داشتم پسر داشته باشم  یا مثلا پدر در منزل نشان می‌دهد که فرزند دخترش را وقتی رفتارهای پسرانه انجام می‌دهد، بیشتر تشویق و حمایت می‌کند. گاهی نیز دخترها زمانی که پسرانه رفتار می‌کنند یا رفتارهای متناسب با جنسیت مردانه را بروز می‌دهند، ممکن است حمایت‌های اجتماعی بیشتری دریافت کنند و تمام اینها قطعا اثرگذار و مهم است.
این دانش آموخته دوره‌های مراقبت و سلامت روان افراد ترنس در پاسخ پرسشی مبنی بر اینکه نشانه‌های ترنس بودن از چه سنی بروز می‌کند، گفت: این موضوع در افراد مختلف، متفاوت است. بستگی دارد که فرد از چه سنی و چه زمانی تشخیص می‌دهد که چه دریافت‌هایی را از درون خود تجربه می‌کند و متوجه می‌شود که رفتار، تمایلات، گرایش، طرز تفکر، نوع نگرش و در کل نحوه زندگی او با جنس بیولوژیکی‌اش متفاوت است. ما به عنوان متخصص کمک می‌کنیم تا افراد بتوانند آن هویتی را بپذیرند که با روان و ساختار ذهنی آنها تطابق دارد.
وی با بیان اینکه سنین کودکی یکی از سنینی است که گاهی نشانه‌های ترنس بودن در آن زمان دیده می‌شود، گفت: دقیقا همان سنی که کودک جنسیت خود را هویت‌یابی می‌کند، با اندام‌های جنسی خود آشنا می‌شود و نقش خود را شناسایی و شروع به تقلید از رفتار پدر و مادر می‌کند، نشانه‌های اولیه ترنس بودن می‌تواند بروز کند. در سن ۳ سالگی از دخترها نقش رفتاری را می‌بینیم که کودک از والد هم جنس خود تقلید می‌کند. دخترها از مادر و پسرها رفتار پدر خود را می‌آموزند یا زمانی که مشاهده می‌کنیم بچه‌ها گرایش به بازی با همسالان و هم‌جنس‌های خود را دارند؛ مثلا دخترها باهم خاله بازی می‌کنند و یا پسرها متناسب با نقش جنسیتی خود رفتار می‌کنند.
طاهریان خاطرنشان کرد: زمانی که کودک دختر به جای تقلید رفتاری از مادر متفاوت با او رفتار می‌کند، مثلا ممکن است وقتی پیراهنی برای او می‌خرند ناراحت شود و اصرار به پوشیدن لباس پسرانه داشته باشد یا زمانی که روسری و دامن می‌پوشد خلقش تنگ است و اظهار ناراحتی می‌کند و اکثر مواقع می‌خواهد با پسرها بازی کند و رفتار آنها را تقلید می‌کند یا پسربچه‌هایی که تمایل به پوشیدن کفش پاشنه بلند دارند، دوست دارند بیشتر با مادر باشند و لباس‌های دخترانه بپوشند و شخصیت‌های کارتونی مورد علاقه‌شان غالبا زن هستند، اینجاست که متوجه می‌شویم فرزند ما متفاوت با هم جنس‌های خودش است.
وی با اشاره به اینکه گاهی نیز آشکارسازی در سنین بالاتر اتفاق می‌افتد، گفت: گاهی والدین می‌گویند فرزند من از ابتدا اینگونه نبوده و مثل بقیه هم‌جنس‌هایش رفتار می‌کرده و این تغییر خیلی ناگهانی پیش آمده است؛ بنابراین افراد ترنس متفاوت هستند و طبق یک ساختار خاص رفتار نمی‌کنند و نمی‌توان کلیشه‌ای درباره آنها فکر کرد. برای برخی ممکن است نشانه‌هایش از کودکی دیده شود و برای برخی دیگر در سنین بالاتر و بزرگسالی، بنابراین ما نمی‌توانیم براساس یک حکم قطعی بگوییم نشانه‌های ترنس از چه سنی آغاز می‌شود.
این کارشناس ارشد مشاوره خانواده افزود: بنده توصیه می‌کنم والدین هرزمان با نشانه‌های متفاوتی در کودکان مواجه شدند و مشاهده کردند که کودکان متفاوت با ویژگی بیولوژیکی خود رفتار می‌کنند از ابتدا با یک متخصص روانشناس صحبت کنند؛ زیرا غالبا زمانی که  پدر و مادر متوجه این شرایط می‌شوند اضطراب و استرس زیادی را تجربه می‌کنند. ممکن است به اشتباه کودک خود را تنبیه یا سرکوب کنند و این موضوع بعدها در بزرگسالی به صورت‌های مختلف آشکار می‌شود. گاهی نیز افراد به علت تنبیه شدن یا نهی شدن بعد از مدتی همانطور رفتار می‌کنند که انتظار جامعه یا پدرمادر است و همیشه به عنوان یک مسئله‌ای در عمق روان او باقی می‌ماند و هیچ وقت نه برای خود و نه برای سایرین آشکار نمی‌شود و همواره یک خلل در روان او وجود خواهد داشت. در این شرایط والدین بایستی حمایت بیشتری از فرزند خود کنند، فرزند خود را بپذیرند و باعث نشوند که فرزندشان بحران‌های بیشتری را تجربه کند. والدین باید شرایطی را ایجاد کنند که فرزندشان همان چیزی باشد که از درون تجربه می‌کند.
وی خاطرنشان کرد: امیدوارم که کم‌کم جامعه پذیرای افراد ترنس باشد و شرایط ایمن و سالمی را برای آنها فراهم کند و فضاهای گسترده‌تری برای افزایش دانش و اطلاعات برای جامعه ترنس ایجاد شود و والدین، معلم‌ها و همه افرادی که نقش‌های مهمی در جامعه دارند اطلاعات علمی‌تر و گسترده‌تری کسب کنند و سطح آگاهی عمومی جامعه در ارتباط با این افراد افزایش یابد.
افراد دارای اختلالات جنسی، مشکلات روحی و روانی فراوانی دارند که معمولا توجه زیادی به آن نمی‌شود. این افراد بیش از دیگران در معرض ابتلا به افسردگی و دیگر مشکلات روحی هستند. می‌توان گفت از رایج‌ترین مشکلات روحی در بین کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلالات جنسی، افسردگی و اختلال بیش فعالی است. تمام این افراد متحمل نوعی تبعیض هستند که این امر نیز منجر به بروز استرس‌های شدید و مشکلات روانی می‌شود. امید است که با کمک متخصصان این حوزه  و انعکاس بیشتر مشکلات این گروه از جامعه توسط رسانه‌ها، سطح آگاهی مردم نسبت به فشارهای روحی و روانی وارد شده به این افراد افزایش یافته و به بهبود شرایط اجتماعی‌شان کمک کند.

دغدغه‌های افراد ترنس و رنج ناشناخته بودن

« ۲۲ سال سن دارم و در تمام این سال‌ها جسم و روحم امنیت نداشته است؛ آرامش و امنیت زیادی که شما با آن به دنیا آمده‌اید و من باید آن را از دنیا می‌گرفته‌ام».

« من روزهای زیادی را مثل شما درس خواندم و توانستم با یک رتبه خوب در دانشگاه پذیرفته شوم. داشتم مسیر و رشته مورد علاقه‌ام را طی می‌کردم که بخاطر مسئله ترنس جندر بودن مجبور شدم از شغل، درس و کاری که به آن علاقه دارم دست بکشم و انصراف بدهم.

 رنج من به عنوان یک ترنس شاید رنج تمام افراد جامعه نباشد، اما قطعا رنج جامعه ترنس‌ها است. رنج نادیده گرفته شدن و ناشناخته بودن که اگر من برای جامعه شناخته شده بودم یا حداقل شناخت درستی نسبت به من داشتند، این‌گونه با ما رفتار نمی‌شد.

 اگر در معرفی من عبارت اختلال یا بیماری ترنس جندر را عنوان نمی‌کردند، همانطور که سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده ترنس جندر یک هویت و بیماری نیست؛ من الان شاغل بودم و مجبور نبودم برای تمام آدم‌های داخل مترو، آدم‌هایی که در خیابان با من برخورد می‌کنند، خودم را از ابتدا توضیح بدهم؛ برای آدم‌هایی که صرفا آدم‌های بدی نیستند، بلکه فقط نمی‌دانند.

 شاید اگر هویت و مشکل ما شناخته شده بود، مثل تمام انسان‌هایی که خدا از روح خودش در آنها دمیده، من نیز برای توصیف خودم، روحم و جسمم و اصلاح خطاها و برداشت‌های مردم در این مسیر طولانی نبودم. شاید اگر روح چیزها مثل جسم قابل نشان دادن بود من نیز می‌توانستم روحم را به دیگران  نشان دهم و لازم نبود یک مسیر طولانی و ملال‌آور را برای گرفتن حق و مجوز ترنس بودنم از زندگی به روانشناس‌ها و روانپزشک‌های متعددی بدهکار باشم. کسانی که بعضا در این مسیر من را انکار کردند و سنگ جلوی پای من انداختند کاش این رنج را می‌شناختند و راه را برای ما هموارتر می‌کردند».

آنچه خواندید حرفهای متین، یک مرد ترنس است که جنسیت انتسابی زمان تولد او زن بوده است ولی خود را مرد هویت‌یابی می‌کند و انچه در ادامه می‌خوانید صحبت‌های الساست؛ فردی که در زمان تولد با اندام مردانه متولد شده‌ ولی در جامعه به عنوان یک زن شناخته می‌شود.

«من هم مثل بقیه ترنس‌ها مشکلات زیادی دارم که شدت صدمات روحی روانی که تاکنون تجربه کرده‌ام را نمی‌توانم بیان کنم. یکی از مشکلات و دغدغه ترنس‌ها در جامعه ما عدم آگاهی مردم حتی در بخش‌های دولتی است. کاش طی بخشنامه‌هایی به ادارات و مراکز دولتی اعلام می‌شد که اگر افراد ترنس به هردلیلی به این اماکن مراجعه کردند به صورتی با آنها برخورد شود که باعث جلب توجه عموم نشود که این جلب توجه و بازخورد اطرافیان پیامدهای خیلی منفی‌ای دارد و یکی از صدمات روحی است که فرد ترنس با آن مواجه می‌شود؛ مثلا یک مورد که خود من با آن همیشه مشکل دارم، مسئله مسافرت است. یک ترنس زمانی که بخواهد با هروسیله‌ای، چه به صورت زمینی، هوایی و…  بخواهد مسافرت کند از قبل ورود به آن مکان اضطراب و نگرانی به سراغش می‌آید و تا رسیدن به مرحله سوارشدن و رسیدن به مقصد این حالت در او وجود دارد.

من اگر با پوشش پسرانه بروم یک نوع دردسر دارم و کلی توجه به سمت من جلب می‌شود و اگر با پوشش دخترانه بروم، موقع ارائه مدرک شناسایی وقتی بفهمند ترنس هستم، بازرسی و رفتارها به گونه‌ای می‌شود که گویی با یک فرد خلافکار روبه‌رو هستند و باز تمام حواس‌ها به سمت من جلب می‌شود و تازه بعد از عبور از این مرحله با تمام توضیحات و مشکلات، تا پایان سفر باید نگاه‌ها و حرف‌های بد را تحمل کنم و بیان این مسئله واقعا سخت است. کاش تغییر مدرک شناسایی منوط به تغییر جنسیت نبود تا حداقل یکی از مشکلات قبل از عمل حل می‌شد.

یکی دیگر از مشکلات ما مراحل و هزینه‌هایی هست که برای گرفتن مراحل تطبیق جنسیت باید طی کنیم. بی‌شک به دلیل مسائل جامعه خیلی از ترنس‌ها جدای از ترک تحصیل حتی نمی‌توانند کار کنند و با این شرایط باید هزینه‌های هورمون‌درمانی و یک سال حضور در مراکز روانپزشکی را نیز پرداخت کنند؛ هزینه‌هایی که یک شخص برای نزدیک شدن به هویتی که خود را با آن می‌شناسد و آنگونه هویت‌یابی و تعریف می‌کند، باید بپردازد؛ بنابراین فرد مجبور به انجام عمل‌های زیبایی است تا شاید با این کار رضایت و خوشحالی برای خود ایجاد کند تا امیدی بین همه ناامیدی‌‎های موجود برای خود فراهم کند؛ یعنی در جامعه مجبور به کاری می‌شوی که اگر شرایط جامعه طور دیگری بود نیاز به انجامش نداشتیم.

حضور در جامعه و بین مردم بودن یکی دیگر از دغدغه‌های افراد ترنس است که صدمات روحی شدیدی را برایشان به همراه دارد و اکثرا شخص را منزوی و گوشه گیر می‌کند و ما را در یک افسردگی با عمق زیاد فرو می‌برد و متاسفانه باعث شده از ادامه زندگی ناامید شویم. دغدغه برخورد مردم و تحقیرها و توهین‌هایی که در خیابان‌ها و فضای عمومی به ما می‌شود، فشار روحی ما را صدبرابر می‌کند. از صبح تا شب باید نگران برخورد و عکس‌العمل خانواده، فامیل و جامعه باشیم.

به هر دری می‌زنیم که فقط بگوییم ما انسان هستیم و حق زیستن داریم. ای کاش مردم اگر نمی‌خواهند درک کنند حدالاقل با حرف‌های بد، توهین و تحقیرها حق زندگی و خندیدن را از افراد ترنس نگیرند. کاش شرایط و اطلاع‌رسانی به گونه‌ای بود که مردم، ترنس‌ها را به عنوان یک انسان عادی می‌شناختند و با آنها مانند یک فرد عادی رفتار می‌کردند. به امید روزی که این ای‌کاش‌ها یک قدم به و اقعیت نزدیکتر شود و به هر انسانی با هر هویت و جنسیتی احترام بگذاریم».

ترنس بودن بیماری نیست

در ادامه با زهرا طاهریان، کارشناس ارشد مشاوره خانواده و عضو انجمن جهانی سلامت ترنس جندر در خصوص افراد ترنس گفت‌وگو کرده‌ایم. وی درمورد هویت جنسیتی اظهار کرد: هویت جنسیتی حالتی روانشناختی از احساس درونی شخص است که خود را زن یا مرد تعریف می‌کند و نقش جنسیتی مساوی با جنس بیولوژیکی خود را مطابق با هنجارها و انتظارات جامعه از یک جنس معین که زنانه و مردانه است، ایفا می‌کند، اما افراد ترنس از نظر روانشناختی  خود را متفاوت با جنس بیولوژیکی خود هویت‌یابی می‌کنند؛ به طور مثال کسی که با جنسیت بیولوژیکی زنانه به دنیا آمده است، اما از نظر روانشناختی خود را مرد هویت‌یابی می‌کند و خواهان تطبیق بدن خود با جسم مردانه است. یکی از ویژگی‌های بارز افراد ترنس نارضایتی آن‌ها از جنس بیولوژیکی خود و عدم پذیرش جنسیت منتسب به بدن خود است.

این مشاور دانشگاه فردوسی مشهد در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا مشکل افراد ترنس ژنتیکی است یا روانی، گفت: نگاه غالب در جامعه درمورد افراد ترنس این است که این افراد را بیمار تلقی می‌کنند و این کلمه تداعی‌کننده یک اختلال بیولوژیکی است، درصورتی که مسئله ترنس‌ها یک نوع بیماری و اختلال خاص نیست، هرچند در جامعه به اشتباه این‌طور برداشت می‌شود که افراد ترنس  بیمار هستند، اما افراد ترنس نبایستی اینگونه به جامعه معرفی شوند.

وی افزود: مسئله ترنس‌ها می‌تواند ژنتیکی یا روانشناختی باشد، اما گاهی ویژگی و صفات آنها فراتر از مسائل پزشکی و بیولوژیکی است. گاهی افراد به دلیل ساختار بیولوژیکی و هورمون‌ها، ویژگی و شرایطی متفاوتی با جنسیت خود را تجربه می‌کنند، اما گاهی نیز مسئله ترنس‌ها روانشناختی یا اجتماعی است. افراد در طول دوره رشد خود را هویت‌یابی و در نقش‌های مختلف شناسایی می‌کنند و این شناسایی هویت جنسیتی خود را از پدر، مادر یا حتی جامعه و در ارتباط با سایرین دریافت می‌کنند. مهم این است که بدانیم صرفا نمی‌توان این مسئله را به علت بیولوژیکی یا ژنتیکی نسبت بدهیم.

طاهریان در خصوص فاکتورهای زیستی-رشدی نارضایتی جنسیتی گفت: بعضی پژوهش‌ها حاکی از این است که ترنس سکشوال یک وضعیت رشد نورونی مغز است. تمایز جنسی مغز با تاثیرات هورمون‌هایی از جمله آندروژن‌ها در دوره‌های بحرانی رشد جنینی تولد و رشد بعد از تولد مرتبط دانسته شده است. دسته دیگری از مطالعات  ژن‌های پراکنده‌ای مرتبط با این تشخیص را در زنان و مردان یافته‌اند که به طور قطعی اثبات نشده است. یافته‌های اخیر ترکیب ژن‌های گیرنده استروژن و اندروژن را در ایجاد آن موثر دانسته‌اند که این یافته نیز به تحقیقات بیشتری نیاز دارد. همچنین مطالعات زیادی ساختمان و عملکرد غیر معمول مغز را در این افراد نشان داده‌اند.

وی افزود: ما انسان‌ها همواره در روال رشد و خوداگاهی به دنبال شناسایی خود هستیم و ممکن است در هر سنی به این آگاهی برسیم که ویژگی‌های روانی ما چیست و خودآگاهی ما افزایش یابد و خود را بهتر بشناسیم و متوجه شویم چه نقش و شخصیتی می‌تواند مناسب با روحیات، خلق و خو و برداشت‌های ذهنی ما باشد؛ زیرا ما در طول روال رشد خود  طبق انتظارات جامعه و والدین رفتار می‌کنیم و ممکن است خود واقعی ما نباشد. زمانی که رفته‌رفته بزرگتر می‌شویم و به سمت استقلال  حرکت می‌کنیم، خود را کشف می‌کنیم و متوجه می‌شویم که چه کسی هستیم  و نقش خود را هویت‌یابی می‌کنیم.

این روان‌درمانگر افراد ترنس ضمن بیان اینکه افراد بایستی همان چیزی باشند که از درون آن را تجربه و خود را هویت‌یابی می‌کنند، گفت: افراد ترنس ممکن است گاهی احساس کنند که به هیچ جنسیتی تعلق ندارند و نیاز به فرصت بیشتری دارند تا خود را کشف کنند. تمام ما آدم‌ها  نیاز داریم تا این فرصت را در اختیار داشته باشیم تا خودمان را بهتر شناسایی کنیم و بیشتر بشناسیم.

وی افزود: گاهی مواقع افرادی که خود را ترنس هویت‌یابی می‌کنند، ممکن است از نظر پزشکی یا بیولوژیکی ویژگی‌های منتسب به جنس متفاوت از بدن خود را نداشته باشند، اما خود را متفاوت از جنسیتی که دارند هویت‌یابی کنند و نمی‌توان گفت چون این فرد از نظر بیولوژیکی مشکلی ندارد پس ترنس نیز نیست. گاهی نوع دوره رشد فرد از کودکی تا بزرگسالی اثرگذار است.

طاهریان با بیان اینکه در روند رشد نقش مادر و پدر بسیار پررنگ است، گفت: گاهی ارتباط پدر و مادر با یکدیگر و حتی رفتاری که در منزل از خود نشان می‌دهند، بسیار در این زمینه تاثیرگذار است؛ مثلا ممکن است مادر در کودکی به فرزند دخترش بگوید که کاش تو پسر بودی یا من همیشه دوست داشتم پسر داشته باشم  یا مثلا پدر در منزل نشان می‌دهد که فرزند دخترش را وقتی رفتارهای پسرانه انجام می‌دهد، بیشتر تشویق و حمایت می‌کند. گاهی نیز دخترها زمانی که پسرانه رفتار می‌کنند یا رفتارهای متناسب با جنسیت مردانه را بروز می‌دهند، ممکن است حمایت‌های اجتماعی بیشتری دریافت کنند و تمام اینها قطعا اثرگذار و مهم است.

این دانش آموخته دوره‌های مراقبت و سلامت روان افراد ترنس در پاسخ پرسشی مبنی بر اینکه نشانه‌های ترنس بودن از چه سنی بروز می‌کند، گفت: این موضوع در افراد مختلف، متفاوت است. بستگی دارد که فرد از چه سنی و چه زمانی تشخیص می‌دهد که چه دریافت‌هایی را از درون خود تجربه می‌کند و متوجه می‌شود که رفتار، تمایلات، گرایش، طرز تفکر، نوع نگرش و در کل نحوه زندگی او با جنس بیولوژیکی‌اش متفاوت است. ما به عنوان متخصص کمک می‌کنیم تا افراد بتوانند آن هویتی را بپذیرند که با روان و ساختار ذهنی آنها تطابق دارد.

وی با بیان اینکه سنین کودکی یکی از سنینی است که گاهی نشانه‌های ترنس بودن در آن زمان دیده می‌شود، گفت: دقیقا همان سنی که کودک جنسیت خود را هویت‌یابی می‌کند، با اندام‌های جنسی خود آشنا می‌شود و نقش خود را شناسایی و شروع به تقلید از رفتار پدر و مادر می‌کند، نشانه‌های اولیه ترنس بودن می‌تواند بروز کند. در سن ۳ سالگی از دخترها نقش رفتاری را می‌بینیم که کودک از والد هم جنس خود تقلید می‌کند. دخترها از مادر و پسرها رفتار پدر خود را می‌آموزند یا زمانی که مشاهده می‌کنیم بچه‌ها گرایش به بازی با همسالان و هم‌جنس‌های خود را دارند؛ مثلا دخترها باهم خاله بازی می‌کنند و یا پسرها متناسب با نقش جنسیتی خود رفتار می‌کنند.

طاهریان خاطرنشان کرد: زمانی که کودک دختر به جای تقلید رفتاری از مادر متفاوت با او رفتار می‌کند، مثلا ممکن است وقتی پیراهنی برای او می‌خرند ناراحت شود و اصرار به پوشیدن لباس پسرانه داشته باشد یا زمانی که روسری و دامن می‌پوشد خلقش تنگ است و اظهار ناراحتی می‌کند و اکثر مواقع می‌خواهد با پسرها بازی کند و رفتار آنها را تقلید می‌کند یا پسربچه‌هایی که تمایل به پوشیدن کفش پاشنه بلند دارند، دوست دارند بیشتر با مادر باشند و لباس‌های دخترانه بپوشند و شخصیت‌های کارتونی مورد علاقه‌شان غالبا زن هستند، اینجاست که متوجه می‌شویم فرزند ما متفاوت با هم جنس‌های خودش است.

وی با اشاره به اینکه گاهی نیز آشکارسازی در سنین بالاتر اتفاق می‌افتد، گفت: گاهی والدین می‌گویند فرزند من از ابتدا اینگونه نبوده و مثل بقیه هم‌جنس‌هایش رفتار می‌کرده و این تغییر خیلی ناگهانی پیش آمده است؛ بنابراین افراد ترنس متفاوت هستند و طبق یک ساختار خاص رفتار نمی‌کنند و نمی‌توان کلیشه‌ای درباره آنها فکر کرد. برای برخی ممکن است نشانه‌هایش از کودکی دیده شود و برای برخی دیگر در سنین بالاتر و بزرگسالی، بنابراین ما نمی‌توانیم براساس یک حکم قطعی بگوییم نشانه‌های ترنس از چه سنی آغاز می‌شود.

این کارشناس ارشد مشاوره خانواده افزود: بنده توصیه می‌کنم والدین هرزمان با نشانه‌های متفاوتی در کودکان مواجه شدند و مشاهده کردند که کودکان متفاوت با ویژگی بیولوژیکی خود رفتار می‌کنند از ابتدا با یک متخصص روانشناس صحبت کنند؛ زیرا غالبا زمانی که  پدر و مادر متوجه این شرایط می‌شوند اضطراب و استرس زیادی را تجربه می‌کنند. ممکن است به اشتباه کودک خود را تنبیه یا سرکوب کنند و این موضوع بعدها در بزرگسالی به صورت‌های مختلف آشکار می‌شود. گاهی نیز افراد به علت تنبیه شدن یا نهی شدن بعد از مدتی همانطور رفتار می‌کنند که انتظار جامعه یا پدرمادر است و همیشه به عنوان یک مسئله‌ای در عمق روان او باقی می‌ماند و هیچ وقت نه برای خود و نه برای سایرین آشکار نمی‌شود و همواره یک خلل در روان او وجود خواهد داشت. در این شرایط والدین بایستی حمایت بیشتری از فرزند خود کنند، فرزند خود را بپذیرند و باعث نشوند که فرزندشان بحران‌های بیشتری را تجربه کند. والدین باید شرایطی را ایجاد کنند که فرزندشان همان چیزی باشد که از درون تجربه می‌کند.

وی خاطرنشان کرد: امیدوارم که کم‌کم جامعه پذیرای افراد ترنس باشد و شرایط ایمن و سالمی را برای آنها فراهم کند و فضاهای گسترده‌تری برای افزایش دانش و اطلاعات برای جامعه ترنس ایجاد شود و والدین، معلم‌ها و همه افرادی که نقش‌های مهمی در جامعه دارند اطلاعات علمی‌تر و گسترده‌تری کسب کنند و سطح آگاهی عمومی جامعه در ارتباط با این افراد افزایش یابد.

افراد دارای اختلالات جنسی، مشکلات روحی و روانی فراوانی دارند که معمولا توجه زیادی به آن نمی‌شود. این افراد بیش از دیگران در معرض ابتلا به افسردگی و دیگر مشکلات روحی هستند. می‌توان گفت از رایج‌ترین مشکلات روحی در بین کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلالات جنسی، افسردگی و اختلال بیش فعالی است. تمام این افراد متحمل نوعی تبعیض هستند که این امر نیز منجر به بروز استرس‌های شدید و مشکلات روانی می‌شود. امید است که با کمک متخصصان این حوزه  و انعکاس بیشتر مشکلات این گروه از جامعه توسط رسانه‌ها، سطح آگاهی مردم نسبت به فشارهای روحی و روانی وارد شده به این افراد افزایش یافته و به بهبود شرایط اجتماعی‌شان کمک کند.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مشاهده مجوز پایگاه خبری